چارچوب سازی یک نظریه ارتباطی و جامعه شناسی است. چارچوب سازی فرایند کنترل انتخابی محتوای رسانه توسط دست اندرکاران رسانه ای است. این نظریه می گوید چگونه بخش خاصی از محتوای رسانه یا معانی بیان حاصل از آن در یک قالب و بسته بندی ارائه می شود به گونه ای که امکان تعابیر و تفاسیر مطلوب، معین و مشخص را فراهم و تعابیر دیگر را حذف می کند. چارچوب سازی به رابطه میان متن و اطلاعات به گونه ای که معنی خاصی را به ذهن متبادر سازد، اشاره دارد. بنابراین، این نظریه بر اطلاعات سازمان یافته ای تاکید د ارد که بر محور خاصی استوار است. چارچوب ها یا قالب های رسانه ای می تواند یا به وسیله خود رسانه های جمعی یا بوسیله سازمان ها و جنبش های اجتماعی یا سیاسی ویژه ای خلق شوند
چارچوب سازی بر توجه مردم به یک حوزه از معنی متمرکز است. دانیل کانمن برنده جایزه نوبل 2002 و همکارش آموس تی ورسکی نخستین پایه گذاران نظریه چارچوب سازی در سال 1979 هستند.
نظریه چارچوب سازی با در نظر گرفتن مفهوم گرایش و سو گیری در چارچوب ها به این موضوع می پردازد که چگونه مفهومی که ارائه می شود بر انتخاب های مردم تاثیر می گذارد. سو گیری در چارچوب سازی عبارت است از ارائه حقایق به شیوه ای که تاثیر آن به ارائه یک تصویر غیر واقعی منجر شود یا پیام به سرعت به یک دیدگاه تبدیل شود.
در مقابل مفهوم اصلی نظریه انتخاب منطقی که بر اساس آن، مردم همواره
می کوشند تا منطقی ترین تصمیم را اتخاذ کنند، نظریه چارچوب سازی پیشنهاد می کند که نحوه ارائه مفاهیم و مسائل در قالب های خاص بر تصمیم گیری مردم تاثیر می گذارد. بر اساس نظریه انتخاب منطقی، انتخاب گران منطقی همواره باید تصمیمات مشابهی در مواجهه با پیام های یکسان اتخاذ کنند.
چارچوب سازی بر این فرض استوار است که چارچوب دادن به یک پیام مستلزم آن است که آن پیام با چارچوب مورد نظر هماهنگی داشته باشد. چارچوب سازی کیفیت ارتباط است که دیگران را به پذیرش یک معنی از میان معانی دیگر هدایت می کند. فرایندی است که بواسطه آن منبع ارتباط، مناقشات عمومی را دامن زده و موضوعات سیاسی را برجسته می نماید.
چارچوب سازی می گوید رسانه ها توانایی دارند تا بافتی را که یک موضوع در داخل آن مطرح می شود به وسیله تاکید بر جنبه هایی از آن و نادیده گرفتن جنبه های دیگر آن موضوع شکل دهند. چارچوب سازی زمانی محقق می شود که رسانه برای جلب توجه مخاطب بخشی از موضوع را مطرح و بخشی دیگر را نادیده می گیرد، این امر می تواند باعث عکس العمل های متفاوت از سوی مخاطبان شود.
منظور از چارچوب سازی در رسانه ها این است که رسانه ها حوادث را در یک زمینه معنایی ارائه می دهند. در حقیقت رسانه ها حوادث و موضوعات را شکل و چارچوب می دهند همانطور که یک عکاس فریم های عکس را کنار هم قرار می دهد ، قطعه های جالب را انتخاب می کنند و سایر قطعه ها را کنار
می گذارد.فرایند چارچوب سازی رسانه ها شبیه ساخت یک چارچوب برای خانه است که متناسب با چیزهایی که در آن قرار خواهد گرفت برای آن چارچوبی تهیه می گردد. ارتباط گر نیز متناسب با محتوای پیام خود قالب و ساختاری را برای آن انتخاب می کند.
چارچوب سازی در سیاست زمانی روی می دهد که سیاست مداران تلاش می کنند تا حوادث را به گونه ای دیگر- غیر از حقیقت- وانمود کنند. در این رابطه ، لاکاو درباره چارچوب سازی در توصیف سیاست های جناح چپ به لغت «پیشرو» اشاره می کند. لغت «ترقی خواه» معنی بهبود و پیشرفت یا یک قدم به جلو را می رساند و چنین القاء می کند که جناح مقابل یا جناح راست سیاست های بازگشتی و پسرفتی یا یک قدم به عقب دارد.
از نظر لاکاو نمی توان از چارچوب سازی احتراز کرد – در مسائل سیاسی ،این سبک بخش اصلی و لاینفک سخنرانی های سیاسی است . او تاکید می کند چارچوب سازی باید به صورت عمدی از سوی ارتباط گر انجام پذیرد.
لاکاو معتقد است که ارتباط با چارچوب همراه است عناصر چارچوب ارتباط عبارتند از پیام، مخاطب، فرستنده، رسانه، تصورات، محتوا و به ویژه یک قالب و چارچوب معنوی و ادراکی و فکری.
مطابق آنچه فایرهارست و سار در سال 1996 اظهار داشتند چارچوب سازی از سه عنصر تشکیل شده است:
· زبان
· اندیشه و تفکر
· آینده نگری
زبان به ما کمک می کند تا اطلاعات را به خاطر آوریم و در جهت تغییر مسیر و نیل به وضعیت مورد نظر فعالیت کنیم. در کاربرد زبان مردم باید اندیشه ای داشته باشند و در چارچوب های تفسیری خود و دیگران، آن اندیشه را منعکس کنند. چارچوب سازی باید با آینده نگری همراه باشد زیرا ارتباط گرباید قادر باشد فرصت های چارچوب سازی را پیش بینی کند.
· مثال روبه رو را امتحان کنید تا مشخص شود آیا شما می توانید در برابر چارچوب سازی مقاومت کنید؟
«به فیل فکر نکن»
«جنگ با تروریست ها»
«کاهش مالیات»
«کاهش بهای مسکن»
«بحران مسئولیت»
«مبارزه با بدحجابی»