سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم ارتباطات اجتماعی

کارشناس ارشد علوم ارتباطات هستم و علاقمند به مباحث ارتباطات و رسانه.سعی شده این وبلاگ با رویکردی علمی و کاربردی به حوزه ارتباطات بپردازد.
نظر

نظریة شکاف آگاهی بر این عقیده استوار است که رسانه ها فاصلة اطلاعاتی بین طبقات مختلف مردم را روز به روز بیشتر می سازند. چرا که شیوة ارتباطات آنان با رسانه ها متفاوت است و چگونگی برخورداری آنان با میزان دسترسی به رسانه ها و نحوة استفاده از اطلاعات نیز یکی از عوامل وجود این شکاف محسوب می شود.

این نظریه اولین بار توسط آقای فیلیپ تیکهونور و همکارانش ارائه شد.(philip J.  Tichenor  ). در مقاله ای که وی در سال1970 ارائه کرده است به جریان رسانه های همگانی به عنوان عامل ایجاد تفاوت در میزان دانش و آگاهی مردم اشاده نموده و آن را ((نظریه شکاف آگاهی )) نام نهاده است.

وی معتقد است که همزمان با جریان اطلاعات توسط رسانه های همگانی در یک جامعه، بخشی از مردم که شرایط اقتصادی بهتری دارند ، دسترسی بیشتر و سریع تری نسبت به بخشی از مردم که وضع معیشتی نا مناسب تر دارند ، بدست می آورند . بنابراین ، شکاف در میزان آگاهی بین گروههای مختلف مردم بیشتر از آنچه که توسط رسانه ها کاهش یابد ، موجب افزایش فاصله ها بین آگاهی آنان می گردد.

اولین بار نظریه شکاف آگاهی توسط تیکهونور – دونوهو – اولین (Olien-Donohue-Tichenor  ) در دانشگاه مینوسوتا university of Minnesota    در دهه 70 ارائه شد . آنها معتقدند که افزایش اطلاعات در جامعه توسط اعضاء جامعه بطور یکنواخت صورت نمی گیرد. بدین معنی که گروهی از مردم که از طبقات اقتصادی بالاترند ، توانائی و شرایط بهتری دارند تا اطلاعات را کسب کنند . پس مردم جامعه به دو گروه تقسیم می شوند.

گروه اول ، گروهی هستند که اعضاء آن را افراد تحصیل کردة جامعه تشکیل می دهند ، آنها اطلاعات زیادی دارند و در مورد هر چیز می توانند اظهار نظر کنند.

گروه دوم ، گروهی هستند که دانش و سواد کمتری دارند و آگاهی آنها در مورد مسائل پیرامونشان اندک است.

گروه با پایگاه اقتصادی پائین تر که با سطح سوادشان تعریف و طبقه بندی شده اند و آگاهی کمتری در مورد مسائل عمومی و اجتماعی خود دارند ، ارتباط مداومی با اخبار و رویدادهای مهم روز ندارند و اکثراً هم از عدم آگاهی خود نیز بی اطلاعند.

موضوع شکاف آگاهی نیز خود سبب افزایش فاصله بین مردم یک جامعه می گردد که در طبقه بالا و پائین (یا گروهای اول و دوم) قرار دارند.

تلاش برای بهبود وضع زندگی مردم از طریق رسانه های گروهی نه تنها همیشه مؤثر نبوده ، بلکه رسانه ها خود گاهی موجب افزایش تفاوت ها و فاصله ها بین اعضاء جامعه می گردند.

آقایان تیکهونور ، دونوهو، اولین ، درسال 1970، 5 دلیل عمده در تأیید این نظریه ارائه کرده اند:

1_ افراد گروه اول مهارتهای ارتباطی بهتری دارند و سطح تحصیلاتشان بیشتر استو قدرت خواندن و درک مطلب آنها بهتر بوده و اطلاعات کسب شده را به راحتی به خاطر می سپارند.

2_ افراد گروه اول ، توانائی نگهداری اطلاعات را به راحتی دارند و بدرستی می توانند از آن اطلاعات استفاده نمایند.

3_ افراد گروه اول به لحاظ موقعیت های اجتماعی خود ارتباطات بهتری با همتایان خود دارند که منجر به تبادل اطلاعات می گردد .

4_ افراد گروه اول به لحاظ نوع زندگی خود ، اساساً در معرض دست یابی به رسانه ها و اطلاعات آن ، پذیرش ، نگهداری و بکارگیری آن هستند.

5_ ماهیت نظام های رسانه ای این است که بیشتر برای افراد با سطح تحصیلات بالاتر و دارای پایگاه اجتماعی بهتر ، طرح ریزی می شوند.



 


این نمودار ، نشان دهندة سطح آگاهی مردم در سالهای مختلف است.

سه سطح مختلف دانش آموزان مدرسه راهنمائی ، دبیرستان ، دانشجویان دانشگاه به این سئوال پاسخ داده اند که آیا فضانوردان خواهند توانست تا به کره ماه دست یابند ؟

سطوح با تحصیلات بالاتر معتقد بوده اند که بشر بالاخره کره ماه را تسخیر خواهد کرد. مهمترین موضوعی که در این پژوهش قابل ذکر است این است که این فاصله اطلاعاتی روزبروزعمیق ترو بیشترمی شود . چرا که آنهائیکه دارای سطح سواد بیشتری بوده اند ، (60 درصد) نسبت شان در طول در طول 16 سال (از 1949تا1965) افزایش یافته اند در حالیکه افراد با سطح سواد پائین تر، از 25 درصد رشد برخوردار بوده اند .

از تعداد کل پاسخگویان در سطح تحصیلات راهنمائی ، اگرچه معتقد بوده اند که بشر به کره ماه خواهد رسید اما تعداد آن ها کمتر از 25 درصد رشد کرده است.

رسانه ها ، اطلاعات را منتشر می کنند و آندسته از مردم که موقعیت های اقصادی بهتری دارند ، با روشهای متفاوت تر از آن دسته از مردم که از طبقه اقتصادی و اجتماعی پائین تری هستند ، آن را دریافت می کنند . این نظریه کمک می کند تا به علت ها و دلایل این تفاوت ها بهتر و بیشتر پی ببریم.

در پژوهشی که در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری در یکی از کشورها برگزار شده بود ، موضوع شکاف آگاهی مورد مطالعه بیشتر قرار گرفت . نظریه شکاف آگاهی ثابت کرد که زمانیکه اطلاعات جدیدی توسط رسانه ها در یک سیستم اجتماعی گسترش می یابد ، منجر به ایجاد عدم تعادل و تساوی اطلاعات در بین مردم می شود . خصوصاً زمانیکه همه گروههای مردم در معرض اطلاعات از طریق رسانه ها گروهی قرار نگیرند.

آندسته از مخاطبینی که دارای سطح تحصیلات بالاتر هستند بیشتر از سایرین به اطلاعات در بین مردم می شود. خصوصاً زمانیکه همه گروههای مردم در معرض اطلاعات از طریق رسانه های گروهی قرار نگیرند.

نتایج این تحقیق همچنین ثابت کرده است که فاصله یا شکاف آگاهی همیشه اتفاق نمی افتد. تجزیه و تحلیلهای بعمل آمده توسط محققان نشان می دهد که در زمانهای مبارزات انتخاباتی،این فاصله ها لزوماً افزایش نمی یابند بلکه از طرفی طرح برخی از رویدادها از طریق مباحثات ، گفتگوها ، سخن رانی ها ، ارباطات مستقیم مردم با کاندیداها،... موجب کاهش فاصله ها و نزدیک تر شدن آنان و نیز یکسان شدن سطح اطلاعات این دو گروه گردیده و شکاف آگاهی نیز کاهش می یابد.

منبع :   (Holbrook 2002)